مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
کسی که حکم ولا از خود پیمبر داشت دلی شبـیـه بهشت خـدا معـطـر داشت کسی که نور نگاهش زلال باران بود میان قاب دوچشمش همیشه کوثر داشت کسیکه نیمۀ شب حرمتش شکسته شد و دلی شکسته و چشمی زغصهها تر داشت سه بار دشمن او قصد جان او را کرد ولی ز ترس پیمبر از او نظر بر داشت زمان سـوخـتـن خـانـهاش گـمان دارم نفس نفس روی لبها نوای مادر داشت دل خودش به کنار حرم سرایش سوخت ز داغ اینکه در آن خانه چند دختر داشت در آن کشاکش و در بین آن همه آتش دلی به یاد غم کربلا چه مضطر داشت به یـاد ساعت آخـر مـیان قـربـان گـاه که شمر آمد و قصد بریدن سر داشت و باز پیـش دو چـشمان او مجـسم شد کسی که نیت حمله به سمت معجرداشت |